s-shop
از هر دری سخنی
درباره وبلاگ


از اینکه با نظرات سازنده تون ما رو در بهبود وبلگ یاری میکنید ازتون ممنونم
نويسندگان
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 1:17 :: نويسنده : H.R.3069

این دانشجویان قبل از اینکه دوستشون به خانه برگردد در اتاقش را کاملا محو کردن …! فکرش را بکنید با شما همچین کاری بکنند…

 

 

یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 23:7 :: نويسنده : H.R.3069
پیامک های ایرانسل در آینده ای نزدیک (آخر خنده)
 مشترک گرامی چه خبر؟
مامان بابا خوبن؟،
علی کوچولو چه طوره؟
الهی ایرانسل قربونش بره.

مشترک گرامی با 645200 ریال شارژ دیگر برنده 150 تومن شارژداخل شبکه بشوید. ...

مشترک گرامی چته؟
چرا تو فکری؟
عاشق شدی؟
آخه بدبخت! با این وضع گرونی کی عاشق می شه؟ ها؟

مشترک گرامی تو مسابقه ما شرکت کن با 20 لیتر بنزین جایزه !
با این کار مشت محکمی تو دهن همراه اول بزن!

مشترک گرامی یه طرح دارم بهاره.
یکی سیم کارت بخر
یکی ببر
یکی میارم در خونتون
یکی می دم به عموتون
یکی هم واسه عمتون
 
جمعه 26 خرداد 1398برچسب:chat,digey chat,chat room,chat irani,bodo chat, :: 17:4 :: نويسنده : H.R.3069

با سلام به شما باز دید کننده گرامی از اینکه ما رو مفتخر کردین و به ما سر زدین شما رو به یکی دیگه از وبلاگ های جذاب دعوت میکنم منتظر تون هستم

                                                          

عکس+فیلم+دانلود+خبری+زنان+دختران مجرد+مدل آرایش+مدل لباس+و...

در ضمن ما رو از نظرات سازنده تون بی نصیب نذارین با تشکر

میتونید از اینجاhttp://s-shop.blogfa.com وارد شوید

 

 

مادری که فرزند 8 ماهه اش را کشت +عکس / مادری که فرزند 2 ساله اش را کشت

این زن به نام رویا که چند روز قبل در شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس محاکمه شد، به دلیل رابطه با مردی غریبه نقشه قتل فرزند خود را طراحی و اجرا کرد. پرونده اتهامی رویا زمستان سال 88 گشوده شد



ادامه مطلب ...

راهنمای قدم به قدم خرید رایانه
راهنمای قدم به قدم خرید رایانه

خرید کامپیوتر از آن خریدهایی است که معمولا هر هفته انجامش نمی دهیم. پس هر چیزی که بخریم تا مدت ها بیخ ریشمان باقی می ماند. اگر خیلی خوش شانس باشیم یک نفر آدم کاردرست، چیزفهم و اهل فن می تواند موقع چنین خریدی حسابی به درد بخور باشد. خوش شانس ترین کسی است که می تواند این نوشته را تا انتها دنبال کند؛ یک مشت تجربه شخصی که حاصل چند سال بالا و پایین کردن بازارهای کامپیوتر پایتخت است و آسان به دست نیامده.

 

چطور باید به بازار بروم؟

با تاکسی، اتوبوس، اتومبیل شخصی یا حتی پیاده! مهم این است به جایی بروید که یک مرکز مطمئن فروش قطعات و لوازم کامپیوتری باشد، پیش فاکتور معتبر ارایه بدهد، قطعات متنوع داشته باشد، بقیه هم آنجا را به عنوان یک مرکز مطمئن بشناسند و از همه مهم تر اینکه به محل سکونت شما نزدیک باشد.

خدا را چه دیدید، شاید لازم شد مرتبه بعد هم به آنجا مراجعه کنید. از همین حالا دور خرده فروشی هایی را که نزدیک محل زندگی یا محل کارتان وجود دارد خط بکشید این فروشنده ها برای رفع ایرادات نرم افزاری مناسب هستند.

نهایت انتظاری که از آنها می توان داشت تهیه و جایگزینی یک قطعه معیوب است. بیشتر آنها قطعات شان را از یک فروشگاه عمده خریداری می کنند و در این بین شما علاوه بر قیمت قطعات باید هزینه های حمل و نقل را هم بپردازید.


چقدر پول با خودم ببرم؟

حتما آگهی های مختلف شرکت های کامپیوتری را در صفحه نیازمندی های روزنامه ها دیده اید. خیلی از این آگهی ها ادعا می کنند با کمترین هزینه شما را به خواسته تان می رسانند. راستش را بخواهید باید بگویم آنها تا حدودی به چیزی که ادعا کرده اند، عمل می کنند اما...

شرکت های اصلی ساخت قطعات کامپیوتر چند سالی است که با درنظر گرفتن اوضاع اقتصادی در کشورهای جهان سوم دست به تولید قطعات ارزان قیمتی می زنند که طبیعتا کارایی چندانی هم ندارند.

درصورت خرید چنین قطعایت تنها وقتی به اشتباه تان پی می برید که کامپیوترتان مدام هنگ می کند و از پس ساده ترین کارهای محوله هم برنمی آید. یک ضرب المثل قدیمی می گوید: «هرچقدر پول بدهی آش می خوری».

این ضرب المثل تا حد بسیاری زیادی درمورد خرید کامپیوتر مصداق پیدا می کند. بهتر است گوش هایتان را جلو بیاورید چون می خواهم یک نکته مهم را به شما بگویم: گول تبلیغات را نخورید.

 


با کی مشورت کنم؟

حالا دقیقا وقتش رسیده که این سوال را از خودتان بپرسید. با کی؟ بدون شک جواب تان می شود: کسی که بیش از همه از فوت و فن کار سر درمی آورد اما شما با یک مشکل بزرگ رو به رو هستید. کی بیشتر از همه درباره کامپیوتر اطلاعات دارد؟ به طور حتم هیچ کس! پس باید چه کار کرد؟ جمع بندی؟ بله. این کاری است که باید شما انجامش دهید، جمع بندی تجربه ها و اطلاعات افراد متخصص.

من یک راه سریع تر هم سراغ دارم. اول به سراغ یک آشنا بروید و از او یک لیست بگیرید. شخص موردنظر شما باید از کامپیوتر سر دربیاورد و همین تازگی ها به بازار سر زده باشد. لیست را به اولین مغازه ببرید و تاکید کنید حتما همین قطعات را لازم دارید ولی بین صحبت هایتان طوری که خیلی تابلو نباشد به طرف حالی کنید که اگر پیشنهاد بهتری دارد حتما به شما معرفی کند.

در پایان یک پیش فاکتور بخواهید. از حالا کار اصلی شروع می شود. پیش فاکتور را به مغازه های دیگر ببرید و مرحله قبل را دنبال کنید. راز این کار چیست؟ به این ترتیب شما به قیمت واقعی قطعات پی می برید، قطعات قدیمی و از بورس افتاده نمی خورید، با آدم هایی که هر روز با کامپیوتر سر و کار دارند مشورت کرده اید و... همین ها خودش کلی برگ برنده است. نه؟


چی بخرم؟

تکلیف تان را با خودتان روشن کنید. این کامپیوتر را برای چه کاری لازم دارید؟ برای پرکردن فضای خالی دکوراسیون سالن پذیرایی؟ کور کردن چشم دخترعمه و پسردایی؟ استفاده در ا تاق شخصی یا شرکت و مغازه؟ اگر جواب تان غیر از مورد آخر است باید بگویم همین حالا از خواندن ادامه مطلب دست بکشید.

فراموش نکنید برای یک استفاده معمولی و روزمره شما به کامپیوتری نیاز دارید که از عهده اجرای نرم افزارهای آفیس، چندتایی بازی جدید و فتوشاپ بر بیاید، به اینترنت متصل شود و دست کم تا شش ماه محتاج به روزرسانی نباشد.

بیشتر مردم کیس و پاور را زیاد جدی نمی گیرند و تلاش می کنند با حداقل هزینه سروته ماجرا را به هم بدوزند. برای خرید یک کیس به همراه یک پاور خوب گاهی مجبور خواهید شد تا 100 هزار تومان هزینه کنید. این مبلغ خیلی زیاد نیست. فراموش نکنید پاور خوب می تواند عملکرد کامل و صحیح قطعات گرانقیمتی مثل پردازنده و مادربورد را تا مدت ها بیمه کند.


به چه چیزهایی توجه کنم؟

گارانتی، گارانتی، گارانتی. به فروشنده حالی کنید فقط قطعاتی را می برید که گارانتی داشته باشند و در پایان خودتان شخصا حتما گارانتی ها را چک کنید. قطعاتی که به شما تحویل داده می شود باید جعبه داشته باشد. سی دی های راه انداز قطعات را هم به هیچ عنوان فراموش نکنید.

آنها مثل کلیدهای قفل می مانند و بدون آنها کارتان به مشکل برمی خورد. برخلاف تصور عامه مردم در بازار کامپیوتر و قطعات آن گارانتی به معنای واقعی کلمه وجود دارد. اگر قطعه ای بسوزد یا با مشکل مواجه شود می توان آن را به مرکز گارانتی کننده برد و در بسیاری از موارد قطعات معیوب با قطعه جدید تعویض می شود.


به چه چیزهایی نباید توجه کنم؟

از اینکه مجبورم این واقعیت را گوشزد کنم متاسفم. ولی خیلی از آدم هایی که این روزها در مراکز فروش قطعات کامپیوتری می بینید، بیشتر در جلد یک فروشنده رفته اند. آنها به شما تنها به چشم یک مشتری نگاه می کنند که باید چیزی بخرد و بعد برود.

برای آنها مهم نیست که شما چه چیزی لازم دارید و هر چیزی که موجودی انبارهایشان باشد را به شما پیشنهاد می دهند. بین خودمان باشد، گول اصطلاحات قلمبه سلمبه آنها را نخورید. احتمالا خود شما هم گاهی مجبور به استفاده از چنین روشی شده اید. آنها با استفاده از چندتا کلمه فنی ساده و پیش پا افتاده قصد دارند به شما حالی کنند چیزی نمی فهمید و خودشان از همه چیز سر درمی آورند. به هیچ وجه زیر بار نروید و روی حرف تان پافشاری کنید.
 

پیامک های منت کشی - 09 03 91

چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نازنین / جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین

حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین . . .

به خاطر یافتن مقصر ، زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.

بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند

خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند . . .

قهر مکن ای فرشته روی دلارا / ناز مکن ای بنفشه موی فریبا

طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین / چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا

ناز تورا میکشم به دیده منت / سر به رهت مینهم به عجز و تمنا . . .

همیشه رفتن بهترین نیست

گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست

چه قهر باشیم چه آشتی

اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند . . .

بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی

دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن . . .

بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم / بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم

بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم / بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم . . .

از تو به یک حرف ناروا نکشم دست / وز سر راه تو دلربا نکشم پا

عاشق زیباییم اسیر محبت / هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا . . .

یه روزی گله کردم من از عالم مستی / تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی

من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید / تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید

پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم / آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم . . .

مهم نیست کی مقصر است

باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است

در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم

تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم

پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر

دوستی را دوست، معنی می دهد / قهر هم با دوست، معنی می دهد

هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست / قهری او هم نشان دوستی است . . .

جنس من از آهن و از سنگ نیست / من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست

حال دل از من نمیپرسی چرا / حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست . . .

منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار . . .

برام بمون ، بهونه باش برای دل سپردن/ نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن . . .

منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم / منو بخشیدی و من چشمامو بستم

تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم / که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم

منو ببخش ، منو ببخش . . .

منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم / می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم

منو ببخش اگه خیلی بهت بدی کردم . . .

گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش / بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش

راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان / اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش . . .

من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم

بلکه تو لایق آرامش هستی من آرامش تو رو حتی به آرامش خودم نیز ترجیح میدم . . .

منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو

منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو . . .

اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش / توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش . . .

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم / هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم

هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره / هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره . . .

تجاوز وحشیانه دو مرد شیطان صفت به 10 زن

هیات قضات دو مرد را که متهم هستند 10 زن جوان را ربوده و مورد آزارجنسی قرار داده‌اند به اعدام، شلاق و زندان محکوم کردند.

«خسرو» متهم ردیف اول این پرونده در جلسات بازجویی اعتراف کرده بود بعد از اینکه زنان جوان را مجبور به کشیدن شیشه می‌کرد آنها را مورد آزار جنسی قرار می‌داد. این پرونده تابستان سال 85 تشکیل شد. آن زمان زنی جوان به ماموران خبر داد توسط دو مرد پرایدسوار ربوده شده و مورد آزار قرار گرفته است.

این زن گفت: به عنوان مسافر سوار پرایدی شدم. به جز راننده یک مرد دیگر هم داخل ماشین بود. البته من فکر کردم مسافر است اما وقتی آنها از مسیر منحرف شدند متوجه شدم همدست هستند. آنها مرا به بیابانی بردند و مجبورم کردند مواد بکشم بعد خودشان هم مواد کشیدند و من را مورد آزار جنسی قرار دادند.

سپس دارایی‌ام را سرقت و در بیابان رهایم کردند. در حالی‌که پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی دو مرد پرایدسوار آغاز کرده بود چند زن دیگر هم به ماموران مراجعه کردند و شکایتی مبنی بر تجاوز و سرقت اموال به پلیس ارایه دادند.

شیوه سرقت و تجاوز یکی بود بنابراین پلیس متوجه شد با پرونده‌ای پیچیده روبه‌روست و مردان پرایدسوار زنان دیگری را هم احتمالا قربانی کرده‌اند. به این ترتیب گشت‌های پلیس در مسیرهای احتمالی تردد متهمان فعال و مدتی بعد به پراید سفیدرنگی که در این مسیر‌ها حرکت می‌کرد و دو مرد سوار آن بودند مشکوک شدند.

وقتی پلیس فرمان ایست صادر کرد مردان پرایدسوار فرار کردند ولی در یک تعقیب و گریز پلیسی سرانجام مجبور به تسلیم شدند. این دو مرد که «خسرو» و «نیما» نام دارند ابتدا مقاومت کردند و مدعی شدند گفته‌های شاکیان دروغ است و آنها جرمی انجام نداده‌اند اما زمانی که متهمان از سوی زنان مورد شناسایی قرار گرفتند مجبور به اعتراف شدند اما این‌بار باز هم مدعی شدند فقط سرقت انجام داده و به زنی تعرض نکرده‌اند.

با چاپ عکس متهمان در روزنامه‌ها تعداد شاکیان به عدد 10 رسید. شاکیان جدید هم در اظهارات خود گفتند از سوی دو مرد مورد تعرض قرار گرفته‌اند. در حالی‌که پرونده در حال تکمیل بود خبر رسید زنی جوان که از شاکیان این دو نفر بود اقدام به خودکشی کرده است. این زن که قصد داشت به زندگی خود پایان دهد سریع به بیمارستان برده شد و از مرگ نجات یافت. او سپس گفت می‌خواهد جزییات جدیدی به ماموران بگوید.

زن جوان توضیح داد: دو مرد وقتی من را ربودند سعی کردم خودم را از ماشین به بیرون پرت کنم اما درها از داخل قفل بود و نمی‌شد کاری کرد. خیلی فریاد زدم. دعوا کردم، التماس کردم اما نشد. آنها هیچ توجهی به درخواست‌های من نداشتند. وادارم کردند مواد بکشم. این دو مرد باهم صحبت می‌کردند اما به زبانی خاص حرف می‌زدند که من متوجه نشوم تا اینکه مرا مورد آزار قرار دادند و رهایم کردند.

دیگر نمی‌خواستم زندگی کنم. از آنها خواستم حالا که به من تجاوز کردند مرا بکشند چون دیگر نمی‌توانستم زندگی کنم ولی آنها خندیدند و رهایم کردند. وی گفت: با این شرایط نمی‌توانستم زندگی کنم به همین دلیل هم خودم را کشتم. من تا آخر عمرم دیگر یک انسان عادی نمی‌شوم. متهمان بعد از ثبت این اطلاعات در پرونده برای بازجویی و محاکمه به شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شدند. بازجویی‌ها نشان داد دو متهم سال‌های طولانی در خارج از کشور زندگی کردند و یکی از آنها به هشت زبان زنده دنیا مسلط است.

خسرو متهم ردیف اول گفت: من سال‌های زیادی خارج از کشور و در کشورهای مختلف زندگی کردم و چندین زبان یاد گرفتم. آخرین کشوری که رفتم روسیه بود. در آنجا زبان روسی یاد گرفتم و می‌خواستم همان‌جا بمانم. من و همدستم سعید با هم در آن کشور آشنا شدیم و چند سالی آنجا بودیم که بنابر دلایلی تصمیم گرفتیم به ایران برگردیم. وقتی به ایران برگشتیم باز با هم بودیم. کارهای خلاف‌مان شروع شد و چندبار بازداشت شدیم.

آخرین‌بار هم از زنان سرقت می‌کردیم البته به همه آنها تجاوز نکردیم. در بازجویی‌های بعدی خسرو به تعرض به زنان اعتراف کرد اما سعید همچنان منکر این اتهام شد و گفت با این زنان رابطه داشته اما آنها را مورد تجاوز قرار نداده است. بعد از چندین جلسه بازجویی و محاکمه روز گذشته آخرین جلسه محاکمه این دو مرد با حضور شاکیان برگزار شد. خسرو، متهم ردیف اول که اتهام تجاوز را در چهار مورد در جلسات قبلی قبول کرده بود در آخرین دفاعیات خود گفت: اتهام تجاوز را قبول ندارم اما می‌پذیرم اموال این زنان را سرقت کردم. متهم دیگر پرونده هم همین اظهارات را تکرار کرد.

بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات شعبه 79 دادگاه کیفری‌استان تهران به ریاست قاضی محمدی‌کشکولی وارد شور شدند و خسرو متهم 45ساله را به جرم تجاوز به عنف به چهار زن به اعدام و به اتهام آدم‌ربایی و سرقت جمعا به 25 سال حبس و رد مال محکوم کردند. آنها همچنین سعید متهم ردیف دوم را در تجاوز به عنف مجرم ندانستند و او را به جرم رابطه نامشروع به 74 ضربه شلاق و به اتهام آدم‌ربایی و سرقت به 25 سال حبس محکوم کردند.
 

منبع: شرق

پیامک های روز پدر - 06 03 91

ای طنین نام تو بر گوش من ای پناه گریه ی خاموش من

همچو باران مهربان بر من ببار ای که هستی مثل ابر نو بهار

پدر عزیزم روزت مبارک

....................................

پدرم

به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد

سرم به خاک رهت ارجمند خواهد شد

لبی که زمزمه درد می کند شب و روز

به یمن روی تو پر نوشخند خواهد شد

روزت مبارک

....................................
ای پدر بوی شقایق می دهی

 

عاشقی را یاد عاشق می دهی

با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر

 

هر چه دارم از تو دارم ای پدر

روز پدر مبارک

....................................

پدر دستات برام گهواره بودن

 

چشات مثل چراغ خــونه من

بجز تو از همـــه دنیا بریدم

 

کسی رو مثل تو عاشق ندیدم

روزت مبارک پدر عزیزم

....................................

ز گلشن هستی چو خدا دانه ی ما کاشت

بر ریشه ی ما آب،پدر مایه پدر بود

در باغ وجود آفت و نقصان وملالت

در دفع هم آرایه و پیرایه پدر بود

پدرم روزت مبارک

....................................

پدر جان قسم بجان عزیز ات که هیج گاه

یاد شکوه مند تو إز دل نمی رود

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک

نقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود

روزت مبارک

....................................

چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود

برسایه ی رب در صحف همسایه پدر بود

ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است

در دفتر عشق آیه و سرمایه پدر بود

پدرم روزت مبارک

شکایت وزارت ارشاد و ورود پلیس فتا به ماجرای ازدواج موقت اینترنتی؛
سایت صیغه جنجال‌ساز شد
 
 محمدرضا شفیعی - طی روزهای گذشته در شبکه‌های اجتماعی و فضای سایبری، وبلاگی با عنوان «مرکز رسمی ازدواج موقت تهران» به سرعت در صفحات کاربران شبکه‌های مختلف به اشتراک گذاشته شد وخبرساز گردید. مدیریت این وبلاگ در صفحه اصلی اعلام کرده بود که دارای مجوز ستاد ساماندهی سایت‌های اینترنتی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی است.
به فاصله یک روز پس از این ماجرا و با رسانه‌ای شدن ماجرای وجود چنین وبلاگی، وزارت ارشاد به طور رسمی ثبت این وبلاگ را تکذیب و به مقامات قضایی شکایت کرد. پس از ادعای گردانندگان این سایت مبنی بر داشتن مجوز از سوی وزارت ارشاد، پس از بررسی‌های تخصصی مشخص شد این سایت تنها به عنوان وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی ثبت شده‌است و هیچ مجوزی از وزارت ارشاد و وزارت ورزش و جوانان ندارد. بر اساس قوانین موجود، وزارت ورزش و جوانان تنها سازمانی است که می‌تواند نسبت به اعطای مجوز فعالیت سایت‌های «همسریابی» و غیره اقدام کند.
پس از اعلام شکایت وزارت ارشاد اقدامات قضایی آغاز شده‌است و نام این سایت به کمیته بررسی مصادیق جرائم رایانه‌ای ارسال شده‌است و به زودی این سایت فیلتر می‌شود.همزمان پلیس فتا هم تحقیقات درباره این وبلاگ جنجالی را آغاز کرد. به گزارش قانون آنلاین، زمانی که وارد این وبلاگ می‌شوید عنوانی با مضمون «این وبلاگ در ستاد ساماندهی وزارت ارشاد به ثبت رسیده‌است» خودنمایی می‌کند و در معرفی آن ‌آمده‌است که «مرکز رسمی ازدواج موقت جامعه مجازی پیوند (زوج‌یابی) تهران» و به کاربران اطمینان داده می‌شود که «خدمات مربوط به ازدواج موقت، خدمات خصوصی تلقی شده و اطلاعات مربوط به آن در اختیار هیچ ارگان یا سازمان دولتی قرار نمی‌گیرد و در هیچ کجا (به جز این مرکز) ثبت نمی‌شود و برای مخاطبین مشکل‌ساز نخواهد بود.» در مورد زنانی که در این سایت معرفی شده‌اند هم آمده‌است: «خدمات این مجموعه در زمینه ازدواج موقت فقط شامل خانم‌های مطلقه و بیوه می‌شود.»
در میان خبرهای زیادی که در روزهای اخیر درباره آمارهای ازدواج و طلاق در کشور منتشر شده‌است، خبر جنجالی وبلاگ و یا سایت فعال در زمینه ازدواج موقت، بحث قدیمی ازدواج موقت را دوباره زنده کرده‌است.
ادعای فعالیت قانونی در حالی از سوی گرداننده سایت مذکور مطرح شده که دیروز خبرگزاری ایسنا از رسیدگی کارآگاهان پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات به پرونده گردانندگان سایت «صیغه» خبر داد.
در این گزارش، شکواییه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دلیل ورود پلیس فتا به این مسئله عنوان شده و در ادامه تاکید شده‌است که با توجه به اینکه گردانندگان این سایت مدعی شده بودند از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز فعالیت دریافت کرده‌اند، مسئولان وزارت ارشاد اسلامی هم در نامه‌ای ضمن رد این ادعا از ماموران پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات درخواست کردند تا نسبت به رسیدگی به این پرونده اقدام کنند.
گفتنی است بنابر آنچه در خبر منتشر شده در این خبرگزاری آمده‌است، وزارت ورزش و جوانان تنها سازمانی است که می‌تواند نسبت به اعطای مجوز فعالیت سایت‌های «همسریابی» و غیره اقدام کند.در حالی که ادعای ثبت مجوز فعالیت این سایت تکذیب شده‌است، هم توسط پلیس فتا و هم از سوی مقامات قضایی پرونده‌ای در خصوص این وبلاگ تشکیل شده‌است. مدیر این سایت در گفت‌وگو با قانون، از نیت خیر خود برای کمک به جوانانی که مشکل ازدواج دارند سخن گفت و ادعا کرد با وجود اینکه توهین‌های بسیاری به وی شده، همچنان این مسیررا ادامه خواهد داد. او از برنامه‌هایش برای فراگیری این مسئله طبق اصول و شرع در سایر استان‌ها سخن گفته و مشکل اصلی خود را ناتوانی در پاسخگویی به همه مراجعه‌کنندگان عنوان می‌کند. او از فعالیت این مرکز زیر نظر یکی از دفاتر ثبت ازدواج و طلاق و مشورت با فردی روحانی و یک حقوقدان صحبت کرد. مدیر این سایت،‌ این اقدام را به خاطر اینکه طبق اصول و شرع اسلام است در راستای بحث خانه عفاف می‌داند و مدعی شد که تعداد مراجعان و تماس‌هایی که با این مرکز گرفته می‌شود بسیار زیاد است.
او مدعی است که ما کار خلاف شرع و قانون انجام نمی‌دهیم و نیتمان خیر است و معتقدیم که خدا هم در این راه ما را کمک خواهد کرد. در حالی که قانونی بودن این وب‌سایت و ادعای این فرد در مورد ثبت سایتش در ستاد ساماندهی به طور رسمی تکذیب شده‌است، معلوم نیست تا چه اندازه ادعاهای این فرد در مورد نیت و قصدش واقعیت داشته باشد. در این رابطه معاون مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت ارشاد با اعلام اینکه هیچ سایت مرتبط با ازدواج مجوز قانونی فعالیت نگرفته‌است، گفت: برای جلوگیری از این گونه تخلفات، سایت‌ها بزودی دارای هولوگرام ویژه می‌شوند.

محمدصادق افراسیابی اظهار داشت: یکی از وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بررسی عدم مغایرت محتوای رسانه‌های بر خط با اخلاق اسلامی، عفت عمومی و سلامت شخصیت کودکان و نوجوانان است. وی ادامه داد: صاحب سایت باید تصویر مدارک شناسایی و صلاحیت عمومی خود را از جمله گواهی عدم سوءپیشینه، شناسنامه و کارت ملی در سامانه بارگذاری کند تا همکاران گروه رسانه‌های بر خط مرکز ضمن ارزیابی محتوای تارنما، صحت مدارک مربوط به شناسایی و صلاحیت عمومی را بررسی کنند و در صورت کامل بودن مدارک، مجوز فعالیت رسانه‌های برخط اختصاصی صادر شود. افراسیابی تصریح کرد: صدور مجوز رسانه‌های بر خط حوزه ازدواج و همسریابی منوط به ارائه معرفی نامه از سوی وزارت ورزش و جوانان است که تاکنون هیچ رسانه‌ بر خطی موفق به اخذ معرفی نامه از آن وزارتخانه نشده‌است.

 

منبع: مهر

 



ادامه مطلب ...
۸ حقه عجیب برای کاهش وزن

سایت اینترنتی کواتر – بورنز در یک مقاله جدید هشت روش عجیب یا به عبارت دیگر هشت حقه موثر را برای کمک به لاغر شدن ارائه کرده و توصیه می‌کند که اگر شما هم از دسته افرادی هستید که از تکنیک‌های لاغری ناامید شده‌اید، با بکار بستن صحیح این هشت راه‌کار، می‌توانید به نتایج مفیدی دست پیدا کنید. این راه‌کارها عبارتند از:

- با دستی که معمولا با آن کار می کنید، غذا نخورید. در یک مطالعه جدید و جالب کارشناسان تغذیه روش مقابله ساده‌ای را برای مواقعی که بدون توجه به مقدار غذا مشغول به خوردن می‌شوید، ارائه کرده است. اغلب در مواقع تماشای تلویزیون یا فیلم غذا خوردن بدون توجه اتفاق می‌افتد. این کارشناسان توصیه می‌کنند فقط کافی است دستی را که با آن غذا می خورید، عوض کنید. حالا کمتر می خورید. پژوهشگران یک بسته پاپ کورن تازه یا پاپ کورن یک هفته مانده و سرد و مرطوب را به صورت تصادفی در دست علاقه مندان به فیلم و تلویزیون دادند. این افراد اغلب در حین تماشای فیلم تمام پاپ کورنها را چه تازه و چه مانده، تا آخر خوردند. اما در آزمایشی دیگر، متخصصان دریافتند که وقتی از افراد خواسته شد برای خوردن از دست دیگرشان استفاده کنند مقدار پاپ کورنی که خوردند تا 30 دردصد کاهش پیدا کرد.

- موقع خوردن به آینه نگاه کنید. در حال خوردن غذا مقابل یک آینه بنشینید. در یک بررسی جدید معلوم شده است که وقتی مردم هنگام خوردن، تصویر خود را در آینه تماشا می‌کنند، مصرف غذاهای پرکالری مثل پنیر خامه‌ای پرچرب تا حدود یک سوم کاهش پیدا می‌کند. علت این امر احتمالا این است که وقتی خود را در حال خوردن می‌بینند، رژیم و اهداف سلامتی را به یاد می آورند.

- رنگ فضای غذاخوری را آبی کنید. از ظرفهایی به رنگ آبی، دستمال سفره آبی، رومیزی آبی، حتی نقاشی‌های آبی در دیوارهای اتاق غذاخوری یا لامپهای آبی استفاده کنید. طبق مطالعه انجام شده در سال 2066 میلادی از سوی دکتر وال جونز، شرکت کنندگان در جشنی که در اتاقی با لامپهای آبی برگزار شده بود 33 درصد کمتر از خوراکی‌های موجود در میهمانی خوردند. علت این امر احتمالا این است که در ذهن ما، رنگ آبی با غذاهای مسموم و کپک زده همراه است، پس ناخودآگاه کمتر می خوریم. از سوی دیگر رنگهای زرد و قرمز تاثیر برعکس دارند. به همین دلیل است که رستورانهای فست فود از رنگهای اشتها آور و محرک استفاده می‌کنند. پس شما هم از این حقه‌های ساده استفاده کنید تا رژیم خود را حفظ کنید.

- بو بکشید. بو کشیدن موز، سیب یا نعنا در کم کردن وزن موثر هستند. در یک مطالعه جدید از سوی موسسه مطالعاتی و درمانی «اسمل اند تیست» در شیکاگو از 3000 داوطلب درخواست شد تا این روش را آزمایش کنند. بررسی تایید کرد این افراد هر چه بیشتر رایحه‌ها را بو کردند، وزن بیشتری از دست دادند به طوری که پس از شش ماه به طور متوسط 13.5 کیلوگرم وزن کم کردند. بعلاوه حتی برخی از داوطلبان توانستند تا هشت کیلوگرم در ماه وزن کم کنند. به نظر می رسد که با بو کشیدن مکرر، مغز فریب خورده و این احساس به وجود می‌آید که واقعا غذا خورده‌ایم.

- از عکس‌های داخل مجله‌های غذا استفاده کنید. عکس‌ها را نگه دارید و پیش از اینکه شروع به غذا خوردن کنید به آنها نگاه کنید. این کار باعث می‌شود ولع‌تان نسبت به خوردن غذا کاهش پیدا کند.

- در سکوت غذا بخورید. مطالعات نشان داده است که خوردن در محیط پرسروصدا باعث می‌شود سریعترغذا بخوریم به طوری که مغز ما گاهی اوقات نمی‌داند سیر شده‌ایم و در نتیجه بیش از حد غذا می خوریم. این دلیل خوبی است برای اینکه در طول غذا خوردن تلویزیون را خاموش کنیم. بر اساس این مطالعه افرادی که به دلیل تماشای تلویزیون یا استفاده از کامپیوتر در حین غذا خوردن حواسشان پرت می‌شود در مقایسه با افرادی که در هر وعده غذایی حواسشان به غذایشان است، احتمال اینکه در طی روز بیشتر میان وعده بخورند، افزایش پیدا می‌کند.

- هنگام شام لباسهای تنگ بپوشید. معمولا مردم تمایل دارند وقتی که چند کیلو اضافه وزن پیدا می‌کنند لباسهای گشادتر و راحت‌تر بپوشند اما متخصصان تغذیه می‌گویند اگرهنگام غذا خوردن لباسهای تنگ بپوشیم شانس از دست دادن وزن اضافی بیشتر می‌شود. در این روش اگر شروع به پرخوری کنیم لباس به ما یادآوری می‌کند که بیشتر از این نمی‌توانیم بخوریم. همچنین می‌توانید در آشپزخانه یک شلوار تنگ آویزان کنید تا انگیزه کاهش وزن را به شما یادآوری کند.

- رژیم خمیر دندان بگیرید. به جای دسر شیرین بعد از غذا، دندانهایتان را با خمیردندان با طعم نعناع مسواک کنید. طعم نعناع علائمی به این مفهوم می‌فرستد که در این وعده غذایی سیر شده‌اید و به فرونشاندن هوس خوردن کمک می‌کند. به علاوه، طعم نعناع به خوبی با اکثر غذاها آمیخته نمی‌شود و بنابراین غذا طعم خوب خود را از دست می‌دهد، احساس تمیزی و تازگی دندانها بسیار لذت بخش است و گاز زدن شکلات یا شیرینی‌ها دیگر ارزش از دست دادن تمیزی دهان و دندان را نخواهد داشت.

 



ادامه مطلب ...
شنبه 13 خرداد 1391برچسب:"سوال ریاضی","تست", :: 10:35 :: نويسنده : H.R.3069
یک سؤال ریاضی فریبنده!!

بدون استفاده از قلم و کاغذ و ماشین حساب پاسخ دهید...

عدد 1000 رو فرض کنید. 40 رو به اون اضافه کنید. حاصل رو با یک 1000 دیگه جمع کنید. عدد 30 رو به جواب اضافه کنید. با یک هزار دیگه جمع کنید. حالا 20 تا دیگه به حاصل جمع، اضافه کنید. 1000 تای دیگه جمع کنید و نهایتاً 10 تا دیگه به حاصل اضافه کنید. حاصل جمع بالا چنده؟

 

مرگ دلخراش دختر17ساله تهرانی

ریحانه صبح زود، مانند همیشه، لباس مدرسه‌اش را پوشید، کتاب‌هایش را داخل کیفش گذاشت و طبق معمول ساعت 6:45 در آپارتمان‌شان را در طبقه نهم ساختمانی در شهران تهران بست و منتظر آسانسور شد تا بالا بیاید. چند لحظه بعد ریحانه سوار شد و از طبقه چهارم که گذشت، نرسیده به طبقه سوم آسانسور به خاطر قطع برق از حرکت ایستاد، هر کاری کرد راه نیفتاد، با تلفن همراهش شماره مادر بزرگ را گرفت و به او اطلاع داد.

مادر بزرگ هم بسرعت ماجرا را به نگهبان ساختمان گفت. ریحانه داخل آسانسور محبوس بود و نگهبان تلاش می‌کرد او را نجات دهد. یکی از ساکنان ساختمان هم که پسر سربازش را بدرقه می‌کرد به کمک او آمد. این دو تن بدون آن ‌که به آتش‌نشانی اطلاع دهند برای نجات ریحانه اقدام کردند. آنها هیچ وسیله‌ای در اختیار نداشتند.

نگهبان با چراغ قوه‌اش تلاش می‌کند در آسانسور را بین دو طبقه باز کند، موفق هم می‌شود، آنها کیف و چتر ریحانه را می‌گیرند و از ریحانه می‌خواهند از آسانسور گیر کرده بین دو طبقه بیرون بیاید. دختر 17 ساله بدون کمک آنها سعی می‌کند بیرون بیاید ولی هر چه تلاش می‌کند موفق نمی‌شود. نگهبان که یک دستش را در حادثه‌ای از دست داده نمی‌تواند به او کمک کند، مرد همسایه هم نمی‌داند چه باید کرد و تلاش‌‌های ریحانه بی‌ثمر می‌ماند. ناگهان دست دختر نوجوان لیز می‌خورد و او از میانه طبقه چهارم و سوم به قعر چاهک آسانسور سقوط می‌کند. نگهبان و مرد همسایه بسرعت با آتش‌نشانی و اورژانس تماس می‌گیرند و بسرعت خود را به پارکینگ می‌رسانند.

آنها که هیچ اطلاعی از کمک‌‌های اولیه ندارند ریحانه را از داخل چاهک بیرون می‌کشند و به کف پارکینگ انتقال می‌دهند.

با رسیدن مأموران اورژانس درمان روی ریحانه آغاز می‌شود اما این تلاش‌‌ها فایده‌ای ندارد و جسم نیمه جان و غرق خون ریحانه به بیمارستان منتقل می‌شود. پزشکان و پرستاران بیمارستان اقدام‌‌های درمانی را آغاز می‌کنند و پس از 2 ساعت دختر مجروح به اتاق عمل منتقل می‌شود.
ریسک عمل بالاست و احتمال نجات را بسیار اندک می‌دانند. ریحانه پس از انجام عمل به کما می‌رود و پس از یک هفته به دلیل مرگ مغزی جان می‌دهد.

حالا خانواده ریحانه از نگهبان و مرد همسایه شکایت کرده‌اند، آنها معتقدند این دونفر اگر چه قصد کمک داشتند ولی عملاً فاقد هر گونه تخصصی در این کار بودند به همین دلیل هم اولاً می‌خواستند ریحانه را به جای طبقه چهارم در طبقه سوم از آسانسور بیرون بیاورند، ثانیاً هنگام بیرون آوردن هیچ کمکی به او نکرده‌اند. ضمنا ً‌در حالی که اطلاعاتی در خصوص کمک‌‌های اولیه نداشتند او را به شکل نادرستی از چاه آسانسور بیرون کشیده‌اند و کف پارکینگ خوابانده‌اند.

شاید اگر همان لحظه اول مادر بزرگ یا نگهبان یا مرد همسایه با آتش‌نشانی تماس می‌گرفتند و از آنها کمک می‌خواستند حالا ریحانه 17 ساله مانند همه همکلاسی‌هایش خود را برای امتحانات آخر سال آماده می‌کرد.

افشای راز خطای دید +تصاویر

 

ترسناک‌ترین استخرجهان در طبقه 38 یک آسمان خراش!! + عکس

ترسناک‌ترین استخر جهان در بالای ساختمان آسمان خراشی در سنگاپور ساخته می‌شود.
ساخت این استخر که در سال 2016 میلادی کامل خواهد شد در ارتفاعی معادل با طبقه سی و هشتمین و در فاصله بین ساختمان دو برج ساخته خواهد شد.
این برج مسکونی در منطقه «بیشان» سنگاپور چشم‌انداز خیره‌کننده‌ای را برای ساکنان این ساختمان و ساختمان‌های اطراف آن بوجود می‌آورد.
ساکنان این دو برج همچنین می‌توانند از طریق پل‌هایی که در طبقه 14 و 26 آن تعبیه می‌شود به این دو ساختمان رفت و آمد کنند.

 



ادامه مطلب ...
همه چیز درباره روسپیگری مجازی!! /

یک شارژ 2 یا 5 هزار تومانی. این تمام دستاورد کاسبی جدید است برای روسپیان اینترنتی. کارشان شده از صبح تا شب پای اینترنت نشستن و دنبال مشتری گشتن. از هر راهی هم استفاده می‌کنند. مسنجر یاهو یا فیس‌بوک. برایشان فرقی ندارد کجا هستند. برایشان شارژهای تلفن همراه مهم است و مشتریان پر و پا قرص. جستجویی کوتاه در لابه‌لای شبکه‌های مجازی یا اتاق‌های مسنجر خیلی از آنها را نشان می‌دهد. بعضی‌هاشان واقعاً روسپی‌اند و بعضی‌هاشان هم به دنبال دزدی اینترنت.

 



ادامه مطلب ...
ماجرای هولناک این 7 متجاوز!!

پرونده 9 عضو باند شرارت که با ربودن دختران جوان، آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و فیلم های غیراخلاقی تهیه می کردند، به واحد اجرای احکام دادگستری گیلان ارسال



ادامه مطلب ...
پیامک های خنده دار - 10 03 91

دست دوستم یه گوشی آیفون دیدم حسودیم شد

اومدم خونه به مامانم میگم من یه اپل میخوام!

یه لبخند مرموز زد!

شب که بابام اومد دستش یه پلاستیک سیبه

مامانم میگه تو فک کردی من وبابات انگلیسی بلد نیستیم!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

انقد وضعیت حساب بانکیم قشنگه

که وقتی از طرف بانک واسم SMS میاد

آخرش یه LOL هم نوشته!!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

 پشـــــه ای که 6 طبـــــقه میـــــاد بالا،

حقشــــه کـــــه نیــــش بزنـــــه.

زحمت کشیـــــده.... متوجه ای!؟؟

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

شاید یکی از اولین سوالاتم تو اون دنیا این باشه که:

خدایا!چرا اسمشو گذاشتی "خربزه"؟

خب این میوه دچار اسکیزوفرنی میشه تو جامعه..!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

فقط تو ایرانه که کارت شارژی رو که مغازه دار 4700 میخره ،
ما 5500 میخریم ولی 4900 شارژ میکنه
و بهش میگن 5000 تومنی !!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

 سه تفنگدار چهار نفر بودن

و سه تار هم چهار سیم داره!

بنظرم تو هنر سه یعنی چهار

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
یک کشتی در حال بارگیری چندین هزار تن جوراب در چین است ،

همه با هم دعا کنیم سالم و بموقع برای روز مرد به ایران برسه ..

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

از نظر هندوانه ،

تمام انسانها چاقوکش هستند ... !

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

یکی از ظُلمایی که تو بچگی به ما میشد وباعث میشد گریه کنیم

این بود که تو تولدمون بعضیا کادو پارچ و لیوان میاوردن!!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

تا حالا دقت کردین هر کس از شما آروم تر رانندگی میکنه احمقه

و هر کس سریع تر میرونه دیوونه اس؟!

جرج کارلین

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

دقت کردین وقتی از زندگی یکی میای بیرون

 

از فرداش خودش روز به روز, رو فُرم تر و خوشتیپ تر میشه

باباش روز به روز پولدارتر و ...

مث اینکه این وسط فقط تو جلو پیشرفت کل خانواده شون رو گرفته بودی؟!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

 به داداش کوچیکم میگم یکم ورزش کن مثل من هیکلت ورزشکاری بشه.

برگشته بهم میگه:

تو که هیکلت مثل آدم دست راستی میمونه که با دست چپ نوشته باشه!!!!!!!!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

یه سواله فنی:

چرا فوت سرده و ها گرمه؟

مگه جفتشون از دهن در نمیاد؟

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

از دستشویی میای بیرون یه دست به موهات میکشی

طوری قشنگ میشه که انگار از سالن مد تو پاریس اومدی.

اونوقت یه جای خیلی مهم دعوت داری میری بهترین آرایشگاه شهر

وقتی موهاتو میبینی مثله اینه که 10 تا گاو سرتو لیس زدن!!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

یکی از معضلات ذهنی من اینه که:

وقتی از کسی میپرسم : چای میخوری؟

میگه : خیلی ممنون

آخه لامصــب چرا تشکر میکنی؟

بالاخره بیارم با نیارم!!!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
طرف نه درسی خونده

 

نه کار درستی داره و نه ماشین و خلاصه هیچی نداره

ازش میپرسم زن نگرفتی:

لامصـــب با اعتماد به نفس کامل میخنده میگه : هنوز دُم به تله ندادم داداش

یکی نیست بگه آخه با این وضیعیتی که تو داری خودت تله ی فیل کشی!!

//////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
یه بار یارو نصفه شب مزاحم شده بود ...

برداشتم میگم بعله !؟

میگه خوابیدی؟

میگم نه اینجا هوا روشنه چطـــُـــ !؟

میگه:عــــه ؟

مگه کوجایی ؟؟

گفتم من آمریکام ...

یارو ترسید شارژش تموم بشه قطع کرد دیگه زنگ نزد!!!

پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : H.R.3069
پیامک های خنده دار - 09 03 91

از خروپفای بابام فیلم گرفتم نشونش دادم باور کنه شبا خروپف میکنه.
بهم میگه :فتوشاپه!

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

خانومه برای تولد شوهرش یه خط موبایل میخره تا غافلگیرش کنه.
توی آشپزخانه با سیم کارت جدید به شوهرش زنگ میزنه: سلام عزیزم
شوهرش می گه: سلام عزیزم ببخش بعدا خودم زنگ میزنم

الان عزرائیل تو آشپزخونست... !!!

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

قرار نیست که همیشه من خوش باشم ...

دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم ...

امروز دیگری خوش است برای با تو بودن ...

و فردا یکی دیگر...

از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست .........!

تو می تونی .

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

جالبه

من نمیدونم چرا همیشه عاشق کسی‌ میشم

که از لحاظ بیشعوری حرف اول رو می‌زنه !!!

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

دو تا تی‌شرت خریدم یکی Small یکی XXL،

جفتشم اندازمه!!

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

ببینید همه تون 0 بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کنن
همه تونم 20 بشین یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کنن.

[دبیر فیزیک-تقریبا هفته ای هفت بار]

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

هـــرگـــز به گذشته برنگـــرد؛
اگر سیندرلا برای برداشتن کفشش برمیگشت،
هیچوقت یک پرنسس نمیشد...

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

پسره قد فیل رشد کرده و قیافه ی گوریل داره،
نامزدش بهش میگه : جو جو...

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\ 

پشه ها مثل خودمونن، فقط محبت ندیدن؛
اصلا هممون یه پشه درون داریم کـــه آماده ی مکیدن خونِ این و اونِ...!

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

مسابقه پیامکی ایرانسل(هر پیام 75تومان) برنده : هر روز1 لپ تاپ

سوال 1: آب خوبه؟ بله

2: درخت چه رنگ است؟ سبز

3: آهن سفت تره یا پنبه ؟ آهن

سوال آخر : شخصی که نظریه بوروکراسی پست مدرن را باب کرد
که بود و اون روز تو خلوت خودش به چی فکر میکرد ؟؟؟

///////////////////////\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

خدایا مارو بکش بچه های مارو بکش اقوام مارو بکش پدر و مادر مارو بکش
خدایا اصلا هر چی مار تو دنیاست بکش!!
 

نوجوان 18 ساله تونسی BMW را حیرت زده کرد!+عکس

این اتومبیل (BMW X9) که به گفته کارشناسان کمپانی بی ام و یکی از خارق العاده ترن طرحهاست توسط یک نوجوان 18 ساله تونسی طراحی شده که به گفته خود او از حرکت اتوموبیل ها روی شنهای صحرا طرح آنرا الهام گرفته است. گفتنی است این کمپانی قرار دادی را با این نوجوان جهت اجرایی کردن این طرح و تولید انبوه آن بسته است. ...

دختران شایسته ایران!! +عکس

شوماخر ایران

لاله صدیق قهرمان اتومبیل‌رانی در معرفی خودش به صفات حساس و زود رنج، دل‌رحم، سمج در انجام کار، ساده و بی‌آلایش و مخالف زورگوئی اشاره می‌کند



ادامه مطلب ...
خوش شانس ترین خانم آمریکایی!+عکس

وی در این رابطه میگوید هنوز هم در شوک به سر میبرم. وی هنگام خرید بلیطها ...



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:"آهو","آهو کوچولو","یو هو", :: 23:35 :: نويسنده : H.R.3069
کوچکترین آهوی جهان +عکس

حرکات کوچکترین آهوی جهان توسط یک گروه از محققانی که درباره علت کاهش جمعیت این گونه تحقیق می کردند، دنبال شده است. ادواردو سیلویا رودریگرز از دانشگاه فلوریدا با استفاده از دوربینهای تله ای زندگی این گونه از آهوها را در جنگهای شیلی مطالعه کرده است.



ادامه مطلب ...
اقدام جالب عروس داماد ورزشکار در مراسم ازدواجشان +عکس

 عروس دونده روز عروسی اش به همراه داماد در یک مسابقه دو همگانی شرکت کرد.در حالیکه همه عروسها در روز ازدواجشان نگران به موقع رسیدن به مراسم و برگزار شدن هرچه بهتر مراسم عروسیشان هستند "سارا مارتین" که دیوانه وار عاشق دویدن است به همراه شوهرش در یک مسابقه دو به رقابت با 106 دونده دیگر پرداختند



ادامه مطلب ...
ازدواج مرد هندی با دختر نوجوانش !+عکس

پلیس کلکته هند اعلام کرد که یک روستایی در شرق هند با دختر نوجوان خود ازدواج کرده است.



ادامه مطلب ...

آهنگ زیبای علیرضا روزگار به نام «شقایق های پرثمر»

 

چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، حتما این را بخوانید!
 

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.
یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟
از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه می‌کرد. می‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی‌اش آمده است. اما واقعاً نمی‌توانستم جواب قانع‌کننده‌ای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش می‌سوخت.
با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود می‌تواند خانه، ماشین، و 30% از سهم کارخانه‌ام را بردارد. نگاهی به برگه‌ها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که 10 سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبه‌ای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمی‌توانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفته‌ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکم‌تر و واضح‌تر شده بود.
روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی می‌نویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.
صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمی‌خواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمی‌خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.
برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر می‌کردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابل‌تحمل‌تر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم.
درمورد شرایط طلاق همسرم با معشوقه‌ام حرف زدم. بلند بلند خندید و گفت که خیلی عجیب است. و بعد با خنده و استهزا گفت که هر حقه‌ای هم که سوار کند باید بالاخره این طلاق را بپذیرد.
از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده بودم من و همسرم هیچ تماس جسمی با هم نداشتیم. وقتی روز اول او را بغل کردم تا از اتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازه‌کاری داشتیم. پسرم به پشتم زد و گفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم. حدود 10 متر او را در آغوشم داشتم. کمی ناراحت بودم. او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کار برود. من هم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم.
در روز دوم هر دوی ما برخورد راحت‌تری داشتیم. به سینه من تکیه داد. می‌توانستم بوی عطری که به پیراهنش زده بود را حس کنم. فهمیدم که خیلی وقت است خوب به همسرم نگاه نکرده‌ام. فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست. چروک‌های ریزی روی صورتش افتاده بود و موهایش کمی سفید شده بود. یک دقیقه با خودم فکر کردم که من برای این زن چه کار کرده‌ام.
در روز چهارم وقتی او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صمیمیت بینمان برگشته است. این آن زنی بود که 10 سال زندگی خود را صرف من کرده بود. در روز پنجم و ششم فهمیدم که حس صمیمیت بینمان در حال رشد است. چیزی از این موضوع به معشوقه‌ام نگفتم. هر چه روزها جلوتر می‌رفتند، بغل کردن او برایم راحت‌تر می‌شد. این تمرین روزانه قوی‌ترم کرده بود!
یک روز داشت انتخاب می‌کرد چه لباسی تن کند. چند پیراهن را امتحان کرد اما لباس مناسبی پیدا نکرد. آه کشید و گفت که همه لباس‌هایم گشاد شده‌اند. یکدفعه فهمیدم که چقدر لاغر شده است، به همین خاطر بود که می‌توانستم اینقدر راحت‌تر بلندش کنم.
یکدفعه ضربه به من وارد شد. بخاطر همه این درد و غصه‌هاست که اینطور شده است. ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم.
همان لحظه پسرم وارد اتاق شد و گفت که بابا وقتش است که مامان را بغل کنی و بیرون بیاوری. برای او دیدن اینکه پدرش مادرش را بغل کرده و بیرون ببرد بخش مهمی از زندگیش شده بود. همسرم به پسرمان اشاره کرد که نزدیکتر شود و او را محکم در آغوش گرفت. صورتم را برگرداندم تا نگاه نکنم چون می‌ترسیدم در این لحظه آخر نظرم را تغییر دهم. بعد او را در آغوش گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب بیرون آورده و به سمت در بردم. دستانش را خیلی طبیعی و نرم دور گردنم انداخته بود. من هم او را محکم در آغوش داشتم. درست مثل روز عروسیمان.
اما وزن سبک‌تر او باعث ناراحتیم شد. در روز آخر، وقتی او را در آغوشم گرفتم به سختی می‌توانستم یک قدم بردارم. پسرم به مدرسه رفته بود. محکم بغلش کردن و گفتم، واقعاً نفهمیده بودم که زندگیمان صمیمیت کم دارد. سریع سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم. وقتی رسیدم حتی در ماشین را هم قفل نکردم. می‌ترسیدم هر تاخیری نظرم را تغییر دهد. از پله‌ها بالا رفتم. معشوقه‌ام که منشی‌ام هم بود در را به رویم باز کرد و به او گفتم که متاسفم، دیگر نمی‌خواهم طلاق بگیرم.
او نگاهی به من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روی پیشانی‌ام گذاشت و گفت تب داری؟ دستش را از روی صورتم کشیدم. گفتم متاسفم. من نمی‌خواهم طلاق بگیرم. زندگی زناشویی من احتمالاً به این دلیل خسته‌کننده شده بود که من و زنم به جزئیات زندگیمان توجهی نداشتیم نه به این دلیل که من دیگر دوستش نداشتم. حالا می‌فهمم دیگر باید تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روی او را در آغوش گرفته و از اتاق خوابمان بیرون بیاورم. معشوقه‌ام احساس می‌کرد که تازه از خواب بیدار شده است. یک سیلی محکم به گوشم زد و بعد در را کوبید و زیر گریه زد. از پله‌ها پایین رفتم و سوار ماشین شدم. سر راه جلوی یک مغازه گل‌فروشی ایستادم و یک سبد گل برای همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسید که دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند زدم و نوشتم، تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت می‌کنم و از اتاق بیروم می‌آورمت.
شب که به خانه رسیدم، با گلها دست‌هایم و لبخندی روی لبهایم پله‌ها را تند تند بالا رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده است! او ماه‌ها بود که با سرطان می‌جنگید و من اینقدر مشغول معشوقه‌ام بودم که این را نفهمیده بودم. او می‌دانست که خیلی زود خواهد مرد و می‌خواست من را از واکنش‌های منفی پسرمان بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهری مهربان بودم.
جزئیات ریز زندگی مهمترین چیزها در روابط ما هستند. خانه، ماشین، دارایی‌ها و سرمایه مهم نیست. اینها فقط محیطی برای خوشبختی فراهم می‌آورد اما خودشان خوشبختی نمی‌آورند.
سعی کنید دوست همسرتان باشید و هر کاری از دستتان برمی‌آید برای تقویت صمیمیت بین خود انجام دهید.
 

تصاویری از محسن یگانه، قبل و بعد از جراحی زیبایی
 

محسن یگانه متولد 23 اردیبهشت 1364 در گنبد کاووس می باشد.

منبع: سیمرغ

 

شرکت یک دو جنسیتی در رقابت های ملکه زیبایی کانادا +عکس
 

آنچه رقابت‌های امسال انتخاب ملکه زیبایی را متفاوت جلوه داده است شرکت یک پسر دختر شده‌ای است که در پی شکست در ورود به مرحله پایانی به شدت گریه کرد. جینا تالاکووا توانست بین 12 رقابت کننده تا مرحله حساس مسابقه انتخاب ملکه زیبایی پیش رود اما از رسیدن به دور بعدی بازماند.

او اولین دو جنسیتی است که در چنین رقابت‌هایی شرکت می‌کند. جینّا تالاکووا 23 سال پیش پسر به دنیا آمد. چهار پنج ساله بود که خانواده‌اش دریافتند که پسرشان، وضع متفاوتى دارد.

با مشورت پزشکان به مدت 10 الى 12 سال تحت درمان هورمونى قرارش دادند. در 19 سالگى عمل جراحى تغییر جنسیت بر او انجام شد. اما 2 سال گذشت تا توانست در 21 سالگى شناسنامه اى با عنوان «خانم» بگیرد. این مسابقات در شهر تورنتوى کانادا برگزار شد. چنین مسابقه اى همه ساله در سطح کانادا غالباً بیش از 100 میلیون تماشاگر داشته که در امریکا و کانادا جزئیات آن را از طریق تلویزیون‌ها دنبال مى کنند. در رقابت‌های امسال همچنین 4 دختر عرب نیز شرکت داشتند که از بین آن‌ها مجد السعودی که یک اردنی تبار است توانست به عنوان دوم دست یابد.

گفتنی در این مسابقات یک دختر ایرانی تبار به نام سحر بی نیاز به مقام اول دست یافت.

جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, :: 3:24 :: نويسنده : H.R.3069
حمله به جسد میلیاردر معروف تهرانی!!
 
دنیای عجیبی است، ما آدم‌ها هنوز نمی دانیم در جست‌وجو چه چیزی هستیم؛ گاه در شرایط و موقعیتی قرار می گیریم که ابتدایی ترین اصول انسانی خود را از یاد می بریم و با رفتارهای نه چندان معقول تصور می کنیم، همیشه سوار بر اسب مراد چهار نعل در صحرای خودخواهی جولان خواهیم داد.

چندی پیش یکی از دوستان که به نوعی رابط خبری نیز هست در حالی که بسیار مضطرب و هیجان‌زده بود، در تماس تلفنی کوتاه از من خواست خود را در اولین فرصت به گورستان برسانم. می‌دانستم که او خبر ویژه‌ای دارد که این چنین خواسته تا سریع در گورستان حاضر شوم.
به سرعت عازم گورستان شدم. همانگونه که انتظار داشتم، به فاصله کمی از محل غسالخانه انتظار مرا می‌کشید.
هنوز مدت زیادی از حضورم در این محل نمی‌گذشت که متوجه شدم، زن میانسالی در کنار جسد مرده‌ای که آثار لگد روی کفن او مشاهده می‌شد، نشسته بود و اشک می‌ریخت.
آن روز متوجه شدم، مرد مرده‌ای که پس از مرگ مورد حمله قرار گرفته، یکی از میلیاردرهای معروف تهران بود که جسد بی‌جان او از سوی فرزندان بی‌عاطفه‌اش مورد حمله قرار گرفته است!
باور کردنی نبود؛ اما حقیقت داشت و با کنکاش‌های بعدی متوجه شدم، مرد میلیاردر سال‌ها پیش و پس از فوت همسرش به تنهایی زندگی می‌کرد و فرزندانش که هر کدام لقب دکتر و مهندس را در ابتدای نام خود یدک می‌کشند، در سال‌های تنهایی پدر در خارج از کشور به سر می‌بردند.
این بی‌توجهی باعث شده بود تا پیرمرد سرانجام برای رتق و فتق امور خویش به توصیه یکی از دوستانش، زن میانسال را به عنوان خدمتکار به استخدام درآورده بود تا این که پس از 5 سال از استخدام زن پرستار اجل به مرد میلیاردر مهلت نداده و او را به دیار باقی کشانده بود.
فرزندان پیرمرد وقتی خبر فوت پدر را شنیده بودند، سراسیمه از دیار فرنگ خود را به تهران رسانده بودند تا در مراسم کفن و دفن او حضور پیدا کنند.
وقتی آنها جسد پدرشان را از سردخانه تحویل گرفته و به غسالخانه سپرده بودند، از طریق وکیل پدر متوجه شده بودند، مرد میلیاردر اموال و ثروت باقی مانده‌اش را به زن خدمتکار که کنار جسد می‌گریست بخشیده است.
فرزندان بی‌عاطفه که متوجه بخشش ثروت توسط پدر شده بودند با حمله به جسد کفن‌پیچ، او را لگدمال کرده و سپس با رها کردن پیکر بی‌جان او محل را ترک کرده بودند و...
نگاهی به جسد رها شده مرد میلیاردر می‌اندازم که روزگاری نه چندان دور با اسم و شهرتی که برای خود رقم زده بود، مورد احترام بسیاری از مردم این شهر بود و اکنون جنازه او تنها و بی کس رها شده بود.
آن روز یکی از حاضران در گورستان که از موضوع اطلاع پیدا کرده بود، بانی خیر ‌شد و با کمک چهار نفر از کارگران گورستان، جسد مرد میلیاردر غریبانه از محل منتقل و دفن شد.
از گورستان بیرون می‌آیم، پیرمردی در انتظار تاکسی است، باران نم نمک شروع به باریدن کرده است. او را سوار می‌کنم، بعد از سلام می‌گوید: خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند وقتی لبخند مرا می‌بیند ادامه می‌دهد: کاش ما آدم‌ها می دانستیم یک روز همه خواهیم مرد. پیرمرد حرف می‌زد و من همچنان در اندیشه مرگ مرد میلیاردر بودم.

 

منبع:جام جم

جنجال عکس های برهنه بازیگر زن پاکستانی روی جلد مجله + عکس
 
 این بار نوبت به هنرپیشه پاکستانی است که جنجال ساز شود با این تفاوت که وینا مالیک اعتقاد دارد که مجله FHM عکسها را دستکاری کرده است.

 بر روی شماره دسامبر مجله FHM هند عکسی از وینا مالیک هنرپیشه پاکستانی قرار داده شده است که باعث جنجال فراوانی شده است ولی وی علیرغم دفاع از انتشار عکسش بر روی جلد مجله اعتقاد دارد که عکس اصلی نیمه برهنه بوده ولی مجله با دستکاری کردن آنها را تمام عریان کرده است.

وی ضمن تقاضای دو میلیون دلار غرامت از مجله عنوان کرد که پولی بابت انتشار این عکسها دریافت نکرده است و ضمنا پیشنهادات دیگری برای گرفتن عکسهای عریان را رد کرده است او به بی بی سی گفت که فقط نیمه بالای بدنش عریان بوده و ضمنا آن را با دست پوشانده است.

وی اضافه کرد من از گرفتن عکسهای جسورانه خوشم می آید اما عکس برهنه نگرفتم! و اکنون اینجا هستم تا حقیقت معلوم شود.

من به کسی اجازه نمیدهم که روسری ، شلوار و … را حذف کند . اگر قصد چنین کاری داشته باشم خودم انجام میدهم! و انکارش نیز نمیکنم.

در پاسخ به این حرفها سردبیر نشریه اعلام کرد که از تمام جریان گرفتن فوتوشاتهای فیلمهای ویدئویی موجود است که نشان میدهد تصاویر دستکاری نشده است خالکوبی روی بازوی وینا ISI که علامت اختصاری سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان است نیز جنجال آفرین شده است.

سردبیر نشریه به بی بی سی میگوید که این کار ایده من بود و وینا استقبال کرد و از ما خواست که با حروف درشت ان را بنویسیم . قصد ما یک شوخی بود چون در اینجا ضرب المثلی هست که زمانی که کارها خراب میشود میگویند کار ، کار آی اس آی است.

وینا مالیک در مصاحبه با بی بی سی به عصبانیت پدرش اشاره کرد و گفت که : آنها خانواده من هستند و من آنها را دوست دارم و وقتی آبها از آسیاب افتاد به سراغ آنها میروم و آنها رو متقاعد میکند. اما چیزی که این جنجال ها را پیچیده تر کرد افشاگری امروز یک روزنامه هندی بود.

وی به نقل از یکی از طراحان مد اعلام کرد که چند روز قبل از انتشار مجله عکاس این مجله به من گفته که منتظر یک جنجال باشید.

وی به نقل از عکاس مجله گفته است که عکس ها دستکاری شده است ولی این کار با موافقت و هماهنگی با وینا مالیک انجام شده و از قبل برنامه ریزی شده است.

 

منبع: مرز نیوز

مردی که با پوشش کنتور نویس به زنان تنها در خانه تجاوز می کرد+عکس
 
غلامرضا سلطان‌پور در گفت‌وگو با خبرنگاران اظهار کرد: عوامل پلیس آگاهی شهرستان مرند در پی اطلاع از اقدام به ورود به عنف شخص ناشناسی به منازل مردم با جعل عنوان مامور کنتورنویس اداره گاز، موضوع را در دستور کار خود قرار دادند.وی افزود: عوامل یگان مذکور تحقیقات جامعی را آغاز کردند و در این میان زنی با مرکز فوریت‌های 110 تماس یافته و اعلام داشت فردی به بهانه مذکور وارد خانه وی شده و در حین درگیری با مرد شرور، وی تلفن همراهش را گرفته و از محل متواری شده است.سلطان‌پور افزود: با ردگیری گوشی موبایل مسروقه شخصی به نام “ر-م” 29 ساله در یکی از روستاهای شهرستان شناسایی و با هماهنگی مقام قضایی دستگیر و به آگاهی دلالت شد.
وی تصریح کرد: متهم که در ابتدا تمام اتهامات وارده را انکار می‌کرد نهایتاً با مواجه حضوری به اقدامات خود اعتراف و اظهار داشته که با استفاده از عنوان ثبت کنتور به منازل مردم وارد و در صورت مواجه با زنان تنها قصد تجاوز به عنف می‌کرده و در چند مورد نیز موفق بوده است.
سلطان‌پور افزود: در این خصوص تعداد 19 فقره شکایت اعلام شده و با بازسازی صحنه‌ها همگی مورد تایید قرار گرفته است و تعدادی نیز برای حفظ آبروی خود تا کنون شکایتی نکرده و به مرکز 110 نیز اطلاع نداده‌اند.
فرمانده انتظامی شهرستان مرند ضمن هشدار به شهروندان به حساسیت بیشتر به موارد مشابه اعلام کرد که مرکز فوریت‌های پلیسی 110 به طور شبانه روزی آماده پاسخگویی به نیازهای مردم است و همکاری مردم، پلیس را در مقابله با موارد مشابه یاری خواهد داد.

 

منبع: فارس

 

جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, :: 3:17 :: نويسنده : H.R.3069
زنی که بدون لباس در خیابانها قدم میزد +عکس
“ماریا جوهانسون” نام خانمی است که هفته گذشته بدون بالاپوش در خیابانهای نیویورک قدم میزد. و باعث تعجب همگان شد. او انگیزه اش را از انجام این کار یادآوری قانونی اعلام کرد که در سال 1992 به تصویب رسید و طبق آن زنان در مورد لباس پوشیدن با مردان دارای حقوق مساوی هستند و هرجا مردان بتوانند لباس را از تن در بیاورند زنان هم اجازه دارند لباس به تن نکنند. خیلی ها از این خانم با موبایل و دوربین فیلم گرفتند و این فیلمها خیلی سریع در سراسر دنیای مجازی پخش شد و بینندگان زیادی هم داشت.

وی در این رابطه میگوید: مردم هنوز به دیدن چنین صحنه هایی در فرهنگ ما عادت نکرده اند اما این حرکت آنان برای من خیلی حمایتگر بود چراکه باعث شد همه بدانند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و این قانون دوباره به همه یادآوری شد و من ازآنها بخاطر این حمایت سپاسگذارم.

 

 

 

منبع: پرداد

یوزر و پسورد NOD32 (سوم خرداد)

Username: TRIAL-66422741
Password: xuv6dx68e4


Username: TRIAL-66394141
Password: 3dpbn2ksph


Username: TRIAL-66394147
Password: 2kv66ah5hf


Username: TRIAL-66394154
Password: ffjfrb65re


Username: TRIAL-66402456
Password: aave42tpx3


Username: TRIAL-66402462
Password: 8e5ajbs2s2


Username: TRIAL-66402467
Password: xxb87rdkj5


Username: TRIAL-66331483
Password: 58n7426um6


Username: TRIAL-66422705
Password: 2ux7v5tnee


Username: TRIAL-66422706
Password: tcrvr656rt


Username: TRIAL-66422717
Password: pkdx3ucj4f


Username: TRIAL-66422745
Password: c8vx4msmfr


Username: TRIAL-66423573
Password: kermjs3me4


Username: TRIAL-66423578
Password: cx2k7an777


Username: TRIAL-66418526
Password: 3vrpjjbd8e


Username: TRIAL-66402489
Password: nemcr7ud6e


Username: TRIAL-66402503
Password: 5hhftjen8c


Username: TRIAL-66418503
Password: eashpdk7ce


Username: TRIAL-66418507
Password: pffvfkvhjk


Username: TRIAL-66418511
Password: 5sfn6ajvka


Username: TRIAL-66418518
Password: kuuke7s57f


Username: TRIAL-66422720
Password: 8ek3thnftr


Username: TRIAL-66422690
Password: 8kuut2a7n3


Username: TRIAL-66422698
Password: j2bua47n7e


Username: TRIAL-66394155
Password: bxc7mdek4t


Username: TRIAL-66394162
Password: rt2f8e4kbt

 

چگونگی آپدیت کردن:
پنجرۀ اصلی NOD 32 رو باز کرده و بر روی گزینۀ Update از سمت چپ کلیک کنید. در این قسمت گزینۀ Username and password setup رو بزنید و یکی از یوزر و پسورد های اینجا را وارد کنید و پنجره را ok کنید. سپس بر روی Update virus signature database کلیک کنید تا آپدیت انجام شود. در صورتی که پسورد شما expire شده باشد، مجددا یک یوزر و پسورد جدید را تست کنید.

تفاوت Smart Security و NOD32:
Smart Security نسخه ای هست شامل آنتی ویروس (NOD32) و firewall و Anti spam. در صورتی که به دو قابلیت آخر نیاز دارید، این نسخه برای دانلود توصیه میشه. اما نسخه NOD32 فقط آنتی ویروس هست و firewall و Anti spam رو در خودش نداره.

محل ذخیره فایل های آپدیت:
فایل های آپدیت NOD32 و همچنین Smart Security در دو ویندوز xp و vista/7 در مسیر های زیر ذخیره می شوند:

در ویندوز xp:
C:\Documents and Settings\All Users\Application Data\ESET\ESET NOD32 Antivirus\Updfiles

در ویندوز vista/7:
C:\ProgramData\ESET\ESET NOD32 Antivirus\Updfile

البته قبل از دسترسی به این مسیر ها باید فایل های پنهان رو unhide نمایید.

علت قرمز یا نارنجی شدن آیکون NOD32:
قرمز یا نارنجی شدن رنگ آیکون نرم افزار دلایل مختلفی می تواند داشته باشد، به طور مثال یکی از دلایلی که با رنگ نارنجی نشان داده می شود، خاموش بودن windows update است که به دلیل آپدیت نبودن ویندوز شما، اخطاری داده می شود. البته این مورد مشکلی در عملکرد آنتی ویروس ایجاد نمی کند و می توانید به این شکل آن را غیر فعال کنید:
پنجره ی اصلی آنتی ویروس را باز کرده و f5 را بزنید، شما از سمت چپ وارد Tools و System Update شوید و در سمت راست از لیست موجود گزینه ی No Update رو انتخاب کنید.
از دلایل قرمز شدن رنگ آیکون نیز، آپدیت نبودن آنتی ویروس و expire شدن پسورد آن می باشد. حتی در بعضی از موارد با وارد کردن یک پسورد جدید و آپدیت نیز همچنان رنگ قرمز وجود دارد، در این حالت می توانید به تب Protection Status به پنجره اصلی نرم افزار رفته و دلیل آن رامتوجه شوید.
در بعضی از موارد نیز در تب Protection Status، آنتی ویروس را Expire شده اعلام می کند، در این مورد اگر نسخه ی آنتی ویروسی که استفاده می کنید trial نباشد، می توانید با تعویض یوزر و پسورد مشکل را حل کنید.

An error occurred while downloading update files:
یکی از خطا هایی که بسیاری از کاربران در هنگام آپدیت دریافت می کنند، خطایی هست که در بالا ذکر شده. برای رفع این خطا در پایین پنجره NOD32 بر روی گزینه Change کلیک کنید تا در حالت Advance Mode قرار بگیرید، سپس از منوی بالا گزینه ی Setup را باز کرده و وارد Proxy Server Setup شوید، در این قسمت اگر از Proxy Server استفاده نمی کنید نباید چیزی وارد شده باشد، اگر Ip سروری وجود دارد آن را حذف کنید.

سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : H.R.3069
 

رفتگري كه يك ميليارد تومان پيدا كرد، سوار ليموزين شد + عكس
يك كارگر ايراني كه هفته گذشته مداركي به ارزش 588 هزار دلار (10 ميليارد ريال ايران) را پيدا كرده و آن را بلافاصله به ...

یک کارگر ایرانی که هفته گذشته مدارکی به ارزش 588 هزار دلار (10 میلیارد ریال ایران) را پیدا کرده و آن را بلافاصله به مافوق های خود تحویل داده بود، در این کشور به نماد درست کاری و امانت داری تبدیل شده است.

به نقل از رادیو بین المللی چین (CRI) از تهران، این اقدام متعهدانه «احمد ربانی» که یک کارگر ساده شهرداری بجنورد است، با واکنش های گسترده ای در جامعه مواجه شده و شهرداری تهران نیز ضمن تمجید از وظیفه شناسی همتایان خود در شهر بجنورد، با هدف تقدیر از این کارگر درست کار او را به پایتخت دعوت کرد تا به عنوان یک شهروند بااخلاق به رسانه ها معرفی شود.

ربانی 39 ساله که با همراهی برادر و دو تن از مافوق های خود به تهران سفر کرده، به گزارشگر رادیو بین المللی چین (CRI)، گفت: «وقتی ساعت 5 صبح کیف را داخل کوچه و روی زمین پیدا کردم، دو مرد رهگذر متوجه این اتفاق شدند و هنگامی که به سمت من آمدند، از ترس آن که سارق باشند شروع به دویدن کردم و پنهان شدم تا ردم را گم کنند.»

رفتگري كه يك ميليارد تومان پيدا كرد، سوار ليموزين شد + عكس | HiPersian.com

این شهروند امانت دار هنگامی که در تهران به دعوت وب سایت otooboos.com و برای انجام یک گفت وگوی ویدئویی سوار بر یک لیموزین کرایسلر اجاره ای شده بود، صادقانه اعتراف کرده که تحت تاثیر لوکس و خاص بودن آن قرار نگرفته است. او همچنین در پاسخ به این پرسش که اگر تمام پول را از صاحب کیف هدیه می گرفت سپس چه اتومبیلی برای خود می خرید، پاسخ داده که در آن صورت تنها خودرو پراید را انتخاب می کرد.

احمد ربانی به اشاره به این که تهران دورترین مقصدی بوده که تاکنون در زندگی خود به آن سفر کرده است، گفته: «نمی توانید انتظار داشته باشید که اگر ثروتمند باشم یک لیموزین بخرم، چون من پراید 10 میلیون تومانی را در حد خودم می دانم و نمی خواهم با خرج های هنگفت، ادای کسی را در بیاورم و تبدیل به احمد ربانی دیگری شوم که هرگز او را نمی شناسم. من اگر یک میلیارد تومان را هدیه می گرفتم، بلافاصله آن را خرج کسانی می کردم که از خودم محتاج تر هستند و به کمک نیاز دارند.»

عکس/ نهایت بدشانسی در دانلود یک فیلم !

 
 
 


ادامه مطلب ...
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : H.R.3069
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : H.R.3069
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:17 :: نويسنده : H.R.3069
آهنگ جدید و زیبای «نمی دونم» / فریدون آسرایی
 


ادامه مطلب ...
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:14 :: نويسنده : H.R.3069
ازدواج رایج دختران کم سن و سال در عربستان
 


ادامه مطلب ...
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:12 :: نويسنده : H.R.3069
تیپ جدید علی دایی در شبکه خبر/مجید از تهران
 


ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
پيوندها
  • s-shop
  • wmmer
  • عشق تنها
  • میکده دل
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان s-shop و آدرس s-shop.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 131
بازدید ماه : 131
بازدید کل : 14925
تعداد مطالب : 109
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


Google PageRank Checker Powered by  MyPagerank.Net

نام شما :
ايميل شما :
نام دوست شما:
ايميل دوست شما:

Powered by 20Tools
مشاهده و دریافت کد